محل تبلیغات شما

حتی اگر نیایی به این دنیای عجیب، دخترکمی، ارغوانمی، روح و جانمی

عشق پدر و دختر، همیشه برام اینقدر جذاب و پرمعنی بوده

که نمیتونم براش صبر کنم تا اتفاق بیفته

از سالها پیش که اسمتو ت انتخاب کردیم،

هزاران بار با این جمله صدات کردم:

      ارغوانم آاااای دختر جان!

      دور باشد ابر اندوه زآسمانت!

ممکنه مامانت حسودی کنه اما چیکار کنم؟

مگه میتونم جلوی خودمو بگیرم و این صحنه رو تصور نکنم:

      من میگم: عشق بابایی کیه؟

      و تو میگی: منم من.

راستی کی میدونه توی اون دل کوچیکت، چه حسی داری در مورد بابایی؟

وقتی خودتو میندازی تو بغل بابا

وقتی صدام میزنی: بابایییییی!

وقتی دستامو می گیری و تو چشمام نگاه میکنی

وقتی

چه بیایی چه نیایی، بابایی دوستت داره

و برای دیدنت آروم و قرار نداره

وقتی یه مرد، مرگ رو درون قلبش تجربه میکنه

بلای سخت! از دستت راحت شدم

به دخترکم، ارغوانم، روح و جانم

تو ,      ,روح ,بابایی ,اون ,توی ,و تو ,روح و ,اون دل ,دل کوچیکت، ,توی اون

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

whiteshadows الکترو جلفا